loading...

آئین مستان

متن اشعار ولادت حضرت علی اصغر,حضرت علی اصغر,ولادت حضرت علی اصغر,اشعار ولادت حضرت علی اصغر,شعر ولادت حضرت علی اصغر,متن اشعار ولادت,متن اشعار,اشعار ولادت,شعر ولادت,آموزش مداحی,کتاب مداحی,آئین مستان,آیین

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2236 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1751 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6712 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3823 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4372 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4182 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1253 زمان : نظرات (0)

 

ای پناه تمامِ خَلق، جواد

از ولادت امامِ خلق، جواد

نجل موسی و نخل طور تویی

گوهر هشت بحر نور تویی

صدف چار گوهر پاکی

در زمین هم چراغ افلاکی

همه ی هستی امام رضا

از تو بگرفته احترام رضا

کیستی تو عزیز زهرایی

تو جواد الائمّه ی مایی

فضل، یک جلوه از فضائل تو

جود مهری به دست سائل تو

هم خدا از عبادتت خورشند

هم رضا از ولادتت خورسند

سه علی را تو آیت نوری

در امامان به جود مشهوری

ای خیال تو شمع محفل من

کاظمین تو قبله ی دل من

قبر تو کعبه ی مکرّر ماست

حرمت کربلای دیگر ماست

مظهر جود ذات لم یزلی

سیّدی یا محمّد بن علی

سفره ی جود توست کلّ وجود

از وجودت وجود یافته جود

همه ی علم، حرفی از دهنت

فقه، در گاهواره هم سخنت

کلّ قرآن دلیل منطق توست

پور اکثم ذلیلِ منطق توست

پشت مأمون به عزّت تو شکست

ماهی کوچکت گرفت به دست

گفت ای باخبر زسرّ قضا

گل نو رسته ی امام رضا

دور یک راز بسته انگشتم

تو عیان کن که چیست در مُشتم

در جوابش دُر از دهن سفتی

خنده بر لب زدی چنین گفتی

که به امر خدای حیِّ قدیر

آب دریا چو می شود تبخیر

ابر با خویش از دل دریا

ماهی کوچکی بَرَد به هوا

شه به اوج فضا فرستد باز

باز، در ابر می کند پرواز

از برای شکار آن ماهی

در دل ابرها شود راهی

چون کند صید و آورد همره

می گذارد درست در کف شاه

پادشاه از پی حقیقت حق

می کند امتحان زحجّت حق

ما زکلّ امور آگاهیم

در حقیقت خلیفه اللّهیم

عالمی را به پیش می بینیم

چون کف دست خویش می بینیم

وارث کلّ انبیا ماییم

حافظ سرّ کبریا ماییم

علم غیب خدا به سینه ی ماست

ور تضاکم لغیبه گویاست

رکن توحید زابتدا ماییم

مخزن حکمت خدا ماییم

نور، یک جلوه از رسالت ماست

کلّ تطهیر در جلالت ماست

فضل، یک خوشه از کرامت ماست

علم یک جلوه از ولایت ماست

ما زآغاز حجة اللّهیم

تا قیامت بقیة اللّهیم

ای به خاک تو کرده جود سجود

بنده ی جود تو تمام وجود

من کی ام خاک خاک پای توام

سائلم سائل گدای توام

پا از این آستان برون ننهم

این سمت را به سلطنت ندهم

دوستیِّ تو دین و دِین من است

همه جا صحن کاظمین من است

به دل پاره پاره ات سوگند

به غم بی شماره ات سوگند

به سنین جوانی ات سوگند

به بهار خزانی ات سوگند

به حریم و رواق تربت تو

به دعا و به اشگ غربت تو

گر چه سر تا به پا همه گهنم

یابن زهرا گدای یک نگهم

هر چه ام همدم شما هستم

هر که ام «میثم» شما هستم

بنده ام بنده ی گنه کارم

از دو عالم فقط تو را دارم

رفته عمرم به باد ادرکنی

یا امام جواد ادرکنی

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 587 زمان : نظرات (0)

 

باز خدا پرده زرخ بر گرفت

عالم جان، جلوۀ دیگر گرفت

ملک جهان زندگی از سر گرفت

مرغ دل این ذکر، مکرّر گرفت

قبلۀ ارباب دعا آمده

عید جواد ابن رضا آمده

دیده گشا و رخ جانانه بین

شادی شمع و گل و پروانه بین

وجد و نشاط دل دیوانه بین

خندۀ ریحانۀ ریحانه بین

نقش تبسّم به لب مرتضاست

جلوه کنان طلعت ابن رضاست

باز به جوشش یم جود آمده

غرق در آن ملک وجد آمده

مظهر الطاف ودود آمده

مهر، به خاکش به سجود آمده

کشور جان عالم دل منجلی است

ولادت محمّد بن علی است

پرده زحسن ازلی وا شده

روی الهی متجلاّ شده

ملک جهان سینۀ سینا شده

ولادت زادۀ موسی شده

ماه بیا خاک زمین را ببوس

سرزده امشب مه شمس الشّموس

شافع میزان و معاد است این

کعبۀ دل، باب مراد است این

راهبر کلّ عباد است این

صاحب هر جود، جواد است این

آینۀ دادگر است این پسر

بر همه عالم پدر است این پسر

دل به سوی بیت ولا پر زند

روح، پی عرض دعا در زند

ماه، گر امشب به زمین سر زند

پرده به رخ تا صف محشر زند

می نهد از شرم مه روی او

رو به روی خاک سر کوی او

گلشن هستی همه خرّم شده

رشک جنان دامن عالم شده

فخر کنان دودۀ آدم شده

شاد، دل آدم و خاتم شده

بحر ولایت گهر آورده است

عروس زهرا پسر آورده است

غنچۀ ریحانه به گلشن شکفت

بلبل از او صورت اناالحق شنفت

لاله به لبخند ثنایش بگفت

مرغ شب از شوق وصالش نخفت

آمده تبریک زمعبود او

بهر رضا در شب مولود او

دیده بگشا جلوۀ سرمد ببین

آینۀ روی محمّد ببین

سلالۀ رسول امجد ببین

محمّد دوم احمد ببین

آمدی ای بر همه باب المراد

جان به فدای قدمت یا جواد

ای ثمر باغ دل بوتراب

وی زازل شیفته ات شیخ و شاب

جود تو چون لطف خدا بی حساب

سایۀ مهرت به سر آفتاب

مهر تو شد روز ازل دین من

نیست به جز حبّ تو آئین من

ای تو و من لازم و ملزوم هم

من به گدائی، تو به جود و کرم

رو به کجا از سرت کویت برم

سائلم و سائلم و سائلم

سائل افتاده زپای توام

جود و کرم کن که گدای توام

سائلم از خویش مرانی مرا

چون شود از لطف بخوانی مرا

بر سر خاکت بنشانی مرا

بر در عشقت بکشانی مرا

گو که برآرند زتن پوستم

دوستم و دوستم و دوستم

سائلم از تو دو جهان خواستم

سوز درون، درد نهان خواستم

خون جگر اشک روان خواستم

آن چه پسندی تو همان خواستم

عاشق دار غم تو (میثم)

فارق از این عالم و آن عالمم

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 441 زمان : نظرات (0)

 

خیز ای دوست که امشب رخ جانانه ببینی

گرد هم آیی شمع و گل پروانه ببینی

خنده و وجد و نشاط دل دیوانه ببینی

دیده بگشای که ریحانه ی ریحانه ببینی

خبر آمد خبر آمد خبر آمد خبر آمد

که رضا حجّت حق را پسر آمد پسر آمد

دهم ماه رجب ماه تمامی شده پیدا

در زمین پادشه عرش مقامی شده پیدا

هر طرف می نگرم رحمت عامی شده پیدا

خلق را رهبر و مولا و امامی شده پیدا

بوی عطر گل زهرا به فضا باد مبارک

عید میلاد جواد ابن رضا باد مبارک

آمد آن ماه که خورشید کند قبله جانش

اختران یکسره فرش قدم عرش نشانش

سائل باب عنایت همۀ خلق جهانش

قرص خورشید گه جود کم از قُرصۀ نانش

چشم خلقت شده مات شرف و قدر و جلالش

صلوات همه تا صبح قیامت به جمالش

بوی گل از دم جانبخش نسیم آمده امشب

جلوه گر آینه ی حسن قدیم آمده امشب

آل یاسین را قرآن حکیم آمده امشب

شب میلاد کریم ابن کریم آمده امشب

گوش جان نغمۀ وحی از نفس صبح شنفته

جان فشانید که ریحانۀ ریحانه شکفته

عید میلاد جواد است چنین عید که دیده

ماه را وقت سحر در کف خورشید که دیده

صورت آینه و سیرت توحید که دیده

آنچه در روی پسر رضا دیده که دیده

دیده در آینۀ طلعت او طلعت احمد

ز آن سبب خنده ز دو نام ورا خواند محمّد

نهمین حجّت و یک بذل بود هر دو جهانشض

پور اکثم شده دلباختۀ علم و بیانش

قلب مأمون ستمگر هدف تیغ زبانش

جود محتاج و کرم ریزه خوری بر سر خوانش

علم نوری است که تابیده به دل از دهن او

میکند معجزه چون آیۀ قرآن سخن او

قبلۀ منظر چشم همه خوبان حرم او

کیست حاتم که شود سائل باب کرم او

شهریاران همه در هم به هوای دِرَم او

کعبه را شوق طواف حرم محترم او

نهمین شاهد حسن نبوی ماه عذارش

دل خوبان دو عالم همگی شمع مزارش

ای ملک راز ازل آبرو از خاک درِ تو

ای به اهل نظر از لطف و کرامت نظر تو

مرغ شب شیفتۀ ذکر دعای سحر تو

جان عالم بفدای تو و جدّ و پدر تو

تو همان جلوۀ خاصی تو همان رحمت عامی

تو امام ابن امام ابن امام ابن امامی

من کیم آنکه سرشتند به مهر تو گِلم را

صید کرده ز ازل تیر غمت مرغ دلم را

من به جود و به عطای تو ولای تو خریدم

روز اوّل به تو پیوستم و از خویش بریدم

گر چه با مروه صفا کردم و در کعبه دویدم

کاظمین تو بود کعبه کعبه آمال و امیدم

چه شود ای همه درمان من وای همه دردم

که شبی آیم و بر گرد رواق تو بگردم

ای حریم تو منای دل و جانهاش فدایی

ای عنایات تو مشهور چو الطاف خدایی

تو به لطف و کرمی شهره و من هم به گدایی

گر چه افتاده میان من و کوی تو جدایی

هر کجا پای گذارم به سر کوی تو هستم

«میثم» دار ولای تو ثنا کوی تو هستم

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 770 زمان : نظرات (0)

هر که دل بُرد، دلبر ما نیست

هر که نازی فروخت، لیلا نیست

هر که هویی کِشَد، مسیحا نیست

هر کسی با تو نیست، با ما نیست

دلبر محض، غیر مولا نیست

عاشقان دف به کف ز حیرانی

صف کشیدند بر غزل خوانی

تا فِتد بر که فال قربانی

رحمت حق به قوم نصرانی

نزد آن شیعه کز تو شیدا نیست

مستم از عشق و خُم به دوش تویی

نُهمین بحر باده جوش تویی

پسر سلسله فروش تویی

حق تعالای هر سروش تویی

ورنه جبریل مرد این ها نیست

ای پدر خواندۀ پیاله و خُم

هو تویی ای عزیز یازدهم

ای امیر عمارت مردم

تو به «نحنُ» بناز و من «انتم»

که کتابت به شرح آتانی است

اربعینی به شیشه مِی بوده

کس نداند که تاک کِی بوده

مِهر یا این که تیر و دِی بوده

چون عروس علی ز ری بوده

نیمی از این شراب ایرانی ست

شه به بزم جلوس می آید

منکر او عبوس می آید

جان سلطان طوس می آید

یا انیس النفوس می آید

جان دهیدش، گهِ تماشا نیست

جلوات تو مشرق سحر است

خلوات تو فیض خونجگر است

سکنات تو مو به مو پدر است

حرکات تو حیدری دگر است

لمعات تو کم ز زهرا نیست

ای غروب بهانه را مرآت

گریه کم کن بخور ز آب فرات

یافتی چون ز تشنگی تو نجات

به علی اصغر و لبش صلوات

بهتر از این به آب معنا نیست

جگرش را به روی دست گرفت

پسرش را چنان که هست گرفت

گردن نازکش شکست گرفت

بوسه ی تیر تا نشست گرفت

معنی، این غیر داغ مولا نیست

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 443 زمان : نظرات (0)

 

آن کس که به خاک درت افتاده منم

آن کس به محبت تو دلداده منم

دیگر چه سعادتی از این بالاتر

شه زاده شمایی و گدا زاده منم

***

هستم همه شب یاد تو ای شه زاده

محتاج به امداد تو ای شه زاده

ای کاش که امر فرج امضا بشود

از برکت میلاد تو ای شه زاده

***

روشن شب تار می شود از امشب

غم پا به فرار می شود می شود از امشب

فصل دل عشاق علیِّ اصغر

شش ماه بهار می شود از امشب

***

شنیدم یا علی اعجاز کردی

شنیدم تا خدا پرواز کردی

شنیدم با همان دستان کوچک

"گره های بزرگی باز کردی"1

***

هنوزم که هنوزِ بی قرارِ

هنوزم هر دو چشمش اشکبارِ

به امیدی که برگردی علی جان

هنوزم مادرت چشم انتظارِ

××× 

1-یوسف رحیمی

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 460 زمان : نظرات (0)

 

امشب از جان بهتری را در بغل دارد حسین

شیرخوار اکبری را در بغل دارد حسین

هم چو گردون اختری با جلوه های سرمدی

هم چو دریا گوهری را در بغل دارد حسین

غرقه در امواج شادی گشته آن دریای نور

زمزمی یا کوثری را در بغل دارد حسین

جان هر جانانه را بگرفته در دامن رباب

دلبر هر دلبری را در بغل دارد حسین

یاد مادر می کند زینب چو امشب بنگرد

خود حسین اصغری را در بغل دارد حسین

خود خدای عشقبازان، این سفیر کوچکش

ای عجب پیغمبری را در بغل دارد حسین

پیر کنعان گو ننازد بر جمال یوسفش

یوسف زیباتری را در بغل دارد حسین

گر که از گهواره شد آغاز اعجاز مسیح

نک مسیح دیگری را در بغل دارد حسین

هم رسالت، هم امامت از فروغش منجلی است

احمدی یا حیدری را در بغل دارد حسین

در رگ و شریان او جاری بود خون خدا

از فضایل مظهری را در بغل دارد حسین

عروه الوثقای عالم تاری از قنداقه اش

از شفاعت محشری را در بغل دارد حسین

تا شود گل های سرخ کربلا را عندلیب

مرغ قدسی پیکری را در بغل دارد حسین

این پسر مُهر شهادتنامه انصار اوست

خاتم معجزگری را در بغل دارد حسین

شاهد فردای عاشورا بود در دامنش

یا شفیع محشری را در بغل دارد حسین

عرصه گاه حق و باطل چون شود دشت بلا

بهر آنجا داوری را در بغل دارد حسین

موج خونش چون کند تضمین فتحی جاودان

طفل نه، سرلشکری را در بغل دارد حسین

با زبان بی زبانی راز گوی خلقت است

یاور نوآوری را در بغل دارد حسین

تشنه کامی جوشن و خون گلو شمشیر اوست

بوالعجائب یاوری را در بغل دارد حسین

آل عصمت هر یکی خود کارساز عالمند

کارساز دیگری را در بغل دارد حسین

ای «مؤید» هر چه خواهی نک از آن مولا بخواه

که امشب از جان بهتری را در بغل دارد حسین

 

تعداد صفحات : 28

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 88
  • تعداد اعضا : 347
  • آی پی امروز : 304
  • آی پی دیروز : 656
  • بازدید امروز : 932
  • باردید دیروز : 6,157
  • گوگل امروز : 11
  • گوگل دیروز : 34
  • بازدید هفته : 15,457
  • بازدید ماه : 15,457
  • بازدید سال : 1,330,490
  • بازدید کلی : 19,836,318